IROON TV

برنامه های تلویزیون‌های ایرانی و فارسی‌زبان

IROON TV

برنامه های تلویزیون‌های ایرانی و فارسی‌زبان

سریال‌های ماه رمضان _ قسمت اول

|||| یک وجب خاک ||||

فیلم‌نامه‌ی نسبتا کارشده‌ای داره که البته خشایار الوند تو کارای قبللی‌ش هم نشون داده که در مختصات فیلم‌نامه نویسی تلویزیون ایران آدم مستعد و کاربلدی‌یه.
گروه بازیگرا هم اکثرشون خوبن: رضا بابک، مهتاج نجومی‌، آناهیتا همتی، پورعرب، یوسف تیموری، داریوش اسد زاده و محسن قاضی‌مرادی و مهران رجبی و ... (من از بازیگر نقش چنگیز هم از قدی خیلی خوشم می‌آد!)
بخصوص تیموری و قاضی‌مرادی شاید بشه گفت بار اصلی جذابیت سریال رو به دوش می‌کشن. چون گرچه از مسخره‌بازی‌های معمول سریالای آبگوشتی ایرانی این جا خوش‌بختانه خبری نیست ولی غیر از تیکه‌های طنز قاضی‌مرادی و تیموری جذابیت آن چنانی که بیننده رو پای تلویزیون میخ کنه هم نداره.
در کل می‌شه گفت یه سریال متوسط آبرومندانه‌ست که نه آدمو عصبانی می‌کنه نه محظوظ!

||||||| اغماء ||||||||

انصافا قبول دارین از اون وقتی که سیروس مقدم رو نفرین کردیم کارش خیلی بهتر شده؟
از نرگس به بعد یا حتی شاید بشه گفت از ریحانه، کار مقدم پخته‌تر و حسابی‌تر شده.
کارگردانی اغماء هم انصافا مناسبه. از بازیگرا حتی بازیگرای تازه‌کار مثل بازیگر نقش رز به خوبی بازی گرفته و امین تارخ هم که عالی‌یه واقعاً.
حامد کمیلی یه مقدار بیش از حد ادا و اطوار درمیاره ولی روی‌هم‌رفته جذاب بازی می‌کنه. دیدن لعیا زنگنه هم بعد از سال‌ها خالی از لطف نیست. (من این جا خیلی بیشتر دوستش دارم تا مدار صفر درجه _ علی‌رغم این که اون جا نقش دراماتیک‌تری داره که در صورت کارگردانی مناسب می‌تونست بسیار جذاب باشه)
نمی‌دونم شاید این پختگی و تعادل بازی‌ها تو کارای اخیر مقدم تأثیر وجود یه آدم بااستعداد به اسم افشین سنگ‌چاپ باشه که معمولاً بازی‌گردانی رو به عهده می‌گیره. (و خودش هم نقش‌های کوتاهی بازی می‌کنه)
به هر حال هر چی که هست بازی‌های کارای مقدم بسیار منطقی‌تر و دل‌پذیر از قبل شده.
البته پیشرفت مقدم منحصر به بازی‌گیری نیست! تو فیلمبرداری و میزانسن و جنبه‌های دیگه هم نمود داره.
اگه دقت کرده باشین حتماً می‌دونین که مقدم علاقه‌ی ویژه‌ای به نماهای اغراق‌آمیز و معوج داره. این علاقه چنان او رو وسوسه می‌کنه که گاهی کاملاً بی‌مورد ازشون استفاده می‌کنه و به جای این که به زیبایی‌شناسی کار کمک کنه خرابش می‌کنه. اما این دفعه یه فیلم‌نامه‌ای گیرش اومده که خوراک این لنزبازی‌هاست. اون هم معطلش نکرده و تا می‌تونسته دلی از عزا درآورده و البته نتیجه هم بد نیست.
فکر می‌کنم فیم‌برداری و جلوه‌های تصویری خاص این سریال خیلی از بیننده‌ها رو جذب کرده بخصوص که این اتفاقات تو تلویزیون ما که اندر خم یه نورپردازی ساده و ابتدایی‌یه ندرتاً می‌افته.
امیدوارم موفقیت این تجربه باعث نشه از این به بعد زرت و زورت بجا و نابجا از این اداها دربیارن)

اما بریم سراغ شالووده‌ی اصلی‌ کار که فیلم نامه‌ش باشه.
ظاهراً موفقیت "او یک فرشته بود"علی‌رضا افخمی رو به تکرار اون تجربه وسوسه کرده. و البته مشاهدات شخص بنده در عالم واقع و مجاز نشون می‌ده افخمی در محاسباتش در جذب مخاطب اشتباه هم نکرده اما...
اما یه مشکلی هست این وسط.
اینا باید تکلیف‌شون رو روشن کنن که آیا می‌خوان یه اثر صرفاً سرگرم‌کننده بسازن یا تعالیم مذهبی از نوع ماورایی بدن؟
این دو تا رو نمی‌شه با هم جمع کرد یا دست‌کم سازندگان این سریال بخصوص فیلم نامه‌نویس‌هاش از عهده‌ی این کار برنیومدن.
اگه صرفا دارین یه داستان جالب خیالی تعریف می‌کنین که این ادعاهای رئالیستی و کدهای دینی چیه؟! اگه جدی هستین پس این شیطون و روح و این خالی‌بندیا چیه؟!
من بنا بر شناختی که دارم حدس می‌زنم برای افخمی اون هدف اول اولویت داشته ولی برای سیمای جمهوری اسلامی قطعاً هدف دوم مهمه. شاید همین باعث شده یه چیزایی رو به سریال تحمیل کنن.
گرچه حتی اگر این اتفاق هم افتاده باشه عذر موجهی برای ایرادهای اساسی این فیلم‌نامه نیست (بیشتر ایرادهای محتوایی،‌ تا فنی و هنری)
من بعید می‌دونم مسؤولین تلویزیون نویسنده‌ها رو مجبور کرده باشن تا حد شکیات و احکام جزئی رساله‌های توضیح‌المسایل پایین بیان!
واقعاً لزومی نداشت این قدر قضیه رو خاله زنکی کنن!
یعنی واقعاً آقای افخمی معتقده دختر و پسر نامحرم نباید با هم دوست باشن یا حتی تلفنی حرف بزنن؟
سبک زندگی خودش و برادرش که چنین چیزی رو نشون نمی‌ده.
چیزایی مثل نماز و روزه رو ملاک خوبی و بدی آدما گرفتن به نظر من یه سقوط وحشتناکه به جو ناسالم اوایل انقلاب.
هیچ نتیجه‌ای هم جز رونق دوباره‌ی بازار ریاکاری و ظاهرسازی نداره (و جالبه که ظاهراً انتقاد از ظاهرسازی و ظاهربینی یکی از اهداف مهم سریاله!)
به نظر من نویسنده‌های این سریال می‌تونستن با پرداختن به ارزش‌های اصولی‌تر و جهان‌شمول‌تر هم خواسته‌ی مدیران تلویزیون رو تأمین کنن هم دایره مخاطبان‌شون رو وسیع‌تر.
(نمونه‌ی حی و حاضر از این ارزش‌مداری رو تو همین سریال جواهری در قصر یا به قول بچه‌ها گفتنی یانگوم داریم می‌بینیم)

هنوز به انتهای سریال نرسیدیم و نمی‌شه قضاوت کرد ولی به نظر میاد خود نویسنده‌ها هم دقیقاً نمی‌دونستن چه پیامی می‌خوان بدن! به هر حال امیدوارم "پیام بهداشتی" این حکایت مباح بودن خون بی‌نمازها نباشه!
نظرات 1 + ارسال نظر
محمد حسین جمعه 27 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:57 ب.ظ

فقط "امین تارخ" ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد