ارث بابای جواد رضویان

 

 

"شبکه سه و نیم" جدا لوس و مزخرف بود ولی "ارث بابام" کاردان رو روسفید کرد!

بامزگی و جذابیت سرشونو بخوره، حداقلی از اخلاق و تعهد هم تو این دست پخت آقای استاد جواد رضویان وجود نداره. بازیگرا – که اتفاقا و متاسفانه! آدمای با استعداد هم بینشون پیدا میشه – از درماندگی به هر حرکت و حرف خفت باری تن در میدن تا بلکه ملت یه لبخند زورکی بزنن؛ اما لبخند که نمیاد هیچی حالت تهوع هم به آدم دست می ده.

از پرت کردن گوسفندای زبون بسته با نهایت وحشیگری بگیر تا انواع و اقسام سر و صداها و فحش ها، داد زدن سر خواهر بزرگتر و کوچیکتر و حتی مادر و پدر! دعوا کتک کاری سر جفت و غذا و ... خلاصه یه جنگل تمام عیار!

 

استاد رضویان که اول برای بازی تو سه و نیم تشریف فرما شده بودن ظاهرا با زدن زیرآب گروه و با استفاده از جو منفی ای که در اثر شکایت بعضی گویندگان از تقلید اونا و همین طور ضعف خود سه و نیم به وجود اومده بود به مقام شامخ کارگردانی نائل میان و با کمک فک و فامیل دور و نزدیکشون (سید رضویان های تیتراژ) این شاهکار تاریخی رو خلق می کنن ... ایشون که کلاسشون بسیار بالا تشریف برده دعوت مدیری (استاد و مراد سابق، یعنی تا موقعی که به اون احتیاج داشت) برای بازی در ایستگاه جابرآباد رد می فرمایند تا به امر خطیر کارگردانی شون برسن ...

 

ظاهرا شرکت مکرر و مداوم آقای استاد رضویان در مراسم مذهبی مسجد بلال صدا و سیما و سایر پاچه خاری هاشون به ثمر نشسته!

 

***

لینک: یه مطلب خوندنی از ابراهیم نبوی (البته ربطی به تلویزیون نداره)