حسنی نگو بلا بگو (پدیده‌ای به نام فرزاد حسنی)

از این آقای فرزاد حسنی چه خوش‌مون بیاد چه بدمون، باید قبول کنیم پدیده‌ای‌یه برای خودش!

اگه یادتون باشه کارشو با اجرای نیم‌رخ شروع کرد و بعد هم بازی توی سریال "مسافری از هند".

اون موقع که تو نیم‌رخ بود، چون متن و حتی حرکات مجری به وسیله‌ی نویسنده و کارگردان تعیین می‌شد و این هم هنوز اول راه بود و روش زیاد نشده بود، روی اعصاب نمی‌رفت. ولی در عین حال نقاط قوت اجراش خودش رو نشون می‌داد...

 

کم نیستن کسانی که از فرزاد حسنی در حد چندش تنفر دارن. پاچه‌خاری، لوس‌بازی و بی‌ادبی شاخص‌ترین صفاتی هست که از طرف خیلی از بیننده‌ها به حسنی نسبت داده می‌شه.

 

جوامع سنتی مثل ما اصولا چنان در تارهای سنت و کلیشه‌ پیچیده شده‌ن که رهایی ازشون اگر هم ممکن باشه هزینه‌ی زیادی داره. حالا این رفتارهای کلیشه‌ای بوی نا گرفته به لطف انحصار دولتی، تو رادیو تلویزیون ما به توان هزار رسیده. همه‌ی مجری‌ها مثل هم، همه‌ی حرف‌ها مثل هم، همه‌ی سوال‌ها مثل هم، همه‌ی جواب‌ها و ... تو چنین فضایی طبعا برنامه‌های تاک شو (talk show)  کسل‌کننده‌‌ترین برنامه‌ها هستن. چون جا برای هیچ جور تازگی وجود نداره. تا همین یکی دو سال پیش برنامه‌های تاک‌شو اصولا برنامه حساب نمی‌شده‌ن و احتمالا جز مهمون برنامه و فک و فامیل‌هاش، یه دونه بینده هم نداشته‌ن: بسم‌الله الرحمن الرحیم، با عرض سلام به ارواح پاک شهدا و محضر رهبر انقلاب و بیننده‌های عزیز، شهادت جان‌سوز نوه‌ی خاله‌ی پسر عموی امام شونصدم شیعیان رو به ملت مسلمان تبریک و تسلیت عرض می‌کنم، بله من در راه‌پیمایی شرکت می‌کنم، بله این وظیفه‌ی شرعی و ملی ماست، تنها آرزوی من خدمت به اسلام و مردم میهنم هست، یک بار دیگه تبریک و تسلیت عرض می‌کنم، خداحافظ.

مجری‌ها هم که تبارک‌الله! یه مشت آدم ریز و درشت ترجیحا بی‌ریخت بی‌سواد که همه‌شون به قول صادق هدایت مثل خمیر دندون‌هایی می‌مونن که با کوچکترین فشاری ازشون نصیحت درمیاد. (البته به جز شهریاری) مرتیکه تازه سرشو از تخم درآورده داره هفتاد میلیون نفر آدم رو که خیلی‌هاشون جای پدر بزرگ و مادربزرگ اون هستن نصیحت می‌کنه!

 

حالا تو این کلیشه بازار اگه یکی بیاد یه کار جدید بکنه خب واقعا شایسته‌ی ستایش و تقدیره. فرزاد حسنی یکی از اون آدم‌هایی هست که این کار رو کرده و در رونق فعلی بازار تاک‌شو باید سهمی رو هم به اون نسبت داد.  اما  کلیشه‌ها رو شکستن و نوآوری با لا‌ابالی‌گری و بی‌تربیتی، مرز ظریفی داره که ظاهرا برای آقای حسنی قابل تشخیص نیست. واقعا بعضی موقع‌ها اصلا حرف دهنش رو نمی‌فهمه. نه کوچیک و بزرگ حالی‌شه، نه برنامه‌ی زنده حالی‌شه، نه زمان، نه مکان... همین جوری چشمش رو می‌بنده و دهنش رو باز می‌کنه!

 

اما در کنار این عیب خیلی بزرگ باید انصاف داد که اگه کار و بار حسنی گرفته بی‌دلیل هم نیست. صراحت کم‌نظیرش به هر حال تو تلویزیون فکسنی ما برای بیننده جذابیت داره. و در کنار اون نکته‌ی مهمی ـ که ندیده‌م مورد توجه قرار بگیره ـ اطلاعات و سواد خوب اونه که این یکی واقعا غنیمته. یه مقایسه‌ی کوچولو با مجری‌های هم ردیفش بکنین! از نظر اطلاعات ادبی، تاریخی، سیاسی و حتی مذهبی چند سر و گردن از همکارانش بالاتره.

مصاحبه‌ش با هاشمی رفسنجانی رو به احتمال زیاد دیدین. معلوم بود تمام کتاب‌های هاشمی رو خورده. ریز تاریخ‌ها و وقایع رو فوت آب بود. ضمن این که این دفعه باادب و باملاحظه هم شده بود و انصافا برنامه‌ی خوبی اجرا کرد. (البته طرف مقابلش هم این کاره بود!)

 

شاید اگه دو سه تا مجری باسواد قوی دیگه هم تو تلویزیون پیدا بشه که با فرزاد حسنی رقابت کنه، اون هم دیگه خودش رو تافته‌ی جدابافته احساس نکنه و دم به ثانیه قربون خودش نره و کمتر شر و ور بگه. این طوری فکر کنم تحمل برنامه‌ش راحت‌تر و لذت بردن از نقاط مثبت اجراش ممکن بشه!

 

 

پی‌نوشت: مصاحبه‌ی چلچراغ با حسنی