از معدود اتفاقات خجسته این روزها یکی پخش «سینما پارادیزو» در برنامه صدفیلم شبکه سه بود اونم چه پخشی! در مقیاس صدا و سیمای جمهوری اسلامی شگفت انگیز بود! دوست دختر توتو رو کنارش روی تخت در حالی که قسمتی از شونه هاش پیدا بود در پس زمینه دیده می شد و همه جالب تر این که برخلاف رسم معمول نسبت اینا رو تو دوبله عوض نکرده بودن. (آخر فیلم توتو صرحا می گه که ازدواج نکرده) البته این سکانس خیلی بیشتر از این بوده ولی همین قدری هم که نشون دادن غنیمت بود. یک قسمت مهم دیگه هم که سانسور کرده بودن (و البته کاملا مجبور بودن) اون تیکه ایه که کشیش به صحنه های ماچ و بوسه فیلم ها اعتراض می کنه و مجبورشون می کنه درشون بیارن. آخرین سکانس فیلم هم همین تیکه هاست که توتو به هم چسبوندتشون... جالب اینجاست که برخلاف سابق نیومده بودن زرتی اون سکانس به اون مهمی رو حذف کنن و بیننده ها رو دور از جون روم به دیوار گوسفند فرض کنن. اومده بودن اون صحنه های ماچ و بوسه رو به صحنه های دیگه ای از فیلم ها جایگزین کرده بودن...
موارد این جوری اخیرا بیشتر از اینه که بگیم تصادفی بوده یا از دستشون در رفته. معلومه که صدا و سیما رویه شو عوض کرده و داره مسوولانه تر از قبل برخورد می کنه.
مراسمی هم که برای خاتمی گرفته بودن (گرچه به هیچ وجه اجحافی که تلویزیون تو این ۸سال به دولت خاتمی کرد جبران نمی کنه) کار قشنگی بود. دم آقای ضرغامی گرم!
پسر چه باحال شده! رادیوهای جمهوری اسلامی از ویگن و آرتوش و فرامرز اصلانی آهنگ پخش می کنن! دمشون گرم! شاید سال دیگه این موقع تو صف بلیت کنسرت ابی باشیم، هان؟
***
صد ساله می خوام از فیلمای تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری بنویسم هی وقت نمی شه.
من از بین این فیلم ها فقط فیلم های هاشمی و معین رو حوصله م اومد تا آخر ببینم. فیلم های معین رو چون طرفدارش بودم و هاشمی رو به خاطر خود فیلم ها.
فیلم اول معین که مصاحبه حجاریان با اون بود عبارت بود از یک مصاحبه طولانی و یکنواخت که برای عامه مردم هیچ جذابیتی نداشت و از طرفی هم معین رو تحت الشعاع شخصیت و حضور حجاریان قرار می داد و به این ترتیب می شه گفت حتی روی ماهای به اصلاح طرفدار اصلاح طلبان پیشرو هم سمپاتی جدیدی نسبت به معین ایجاد نمی کرد. فیلم دومش هم که پرسش و پاسخ با جوانان بود یک صدم فیلم هاشمی (ساخته رسول صدر عاملی کارگردان دختری با کفش های کتانی و ترانه) که ساختار مشابهی داشت (گفتگو با جوانان) جذابیت نداشت که این البته تا حدود خیلی زیادی به میزان "باحال بودن" خود کاندیدا مربوط بود و این که معین در مقایسه با هاشمی ِ حاضر جواب، شیطون و شوخ طبع ، بی اندازه یُبس و خشک بود ... مثلا فکر می کنین سوال در مورد لباس جوانان چه جوابی از معین می تونست داشته باشه؟ به احتمال زیاد ربطش می داد به یه تئوری جامعه شناسانه و گفتمان دموکراسی و حقوق بشر و البته تخصصش یعنی آسم و آلرژی!... در حالی که هاشمی خیلی رندانه فقط گفت: "لباس باشه دیگه!" ... جوابی که هم گویاست، هم مفرح هم نسبی.
فیلم دوم هاشمی (ساخته کمال تبریزی کارگردان مارمولک و لیلی با من است) وجه دیگه ای از شخصیت هاشمی رو نشون می داد که بیشتر جنبه ی شخصی داشت: کلنجاری که هاشمی برای اومدن یا نیومدن با خودش و خونواده ش داشت... تصویری که تو این فیلم از هاشمی نشون داده شد شاید کاملا درست و واقعی باشه ولی به نظر من چون با تصوری که عامه مردم ایران از هاشمی دارن بسیار بسیار متفاوت و حتی متضاد بود چندان اثر مثبتی روی مخاطب اصلیش که مردم عادی بودن نداشت و باعث می شد در برابرش گارد بگیرن. ولی اگه از دید یه آدم بی طرف(نسبت به خود هاشمی) به فیلم نگاه می کردی می تونستی از ریتم مناسب، بن مایه ی داستانی کمرنگ ولی جالب، گفتار متن مناسب، موسیقی و کیفیت فنی خوب فیلم لذت ببری. بخصوی چند تا صحنه ی خیلی خدا و هنرمندانه و خاص که من خیلی حال کردم: صحنه ای که هاشمی رو در نماز جمعه در حالی که منتظر بود نوبتش برسه نشون می داد و همین طور سر میز که اعضای خوانواده بحث و مشورت می کردن (محسن می گفت: مامان حق وتو داره) و نهایتا اجرای هنرمندانه هاشمی جلوی دوربین و در خوندن گفتار متن که ای ول داره
در مورد فیلم اول هاشمی خیلی ها می گفتن که مستند نبوده و اون دختر شاکیه فیلم بازی کرده و این صوبتا که من شخصا قبول ندارم. اولا که اون صحنه ها و حرف ها بی نهایت طبیعی بود و اگه هاشمی تو اون لحظه ای که داشت جواب دختره رو می داد و اون لحظه ای که گفت "چه عجب ایشونم دست زد" داره بازی می کنه مارلون براندو بره جلو بوق بزنه! ثانیا چه نیازی بوده که کارگردان این همه انرژی صرف بازی گرفتن از این همه نابازیگر کنه در حالی که به راحتی می تونسته جلسه پرسش و پاسخ رو به روال طبیعی خودش رها کنه و بعدا روی میز تدوین جمع و جورش کنه و قسمت های اضافی رو دربیاره؟!