شبکهی تهران چند وقته داره یه سریال خوب کرهای پخش می کنه به نام "متشکرم". الان فکر میکنم هشت یا نه قسمت (از 16 قسمت) پخش شده.
ظاهرا هدف اصلی از ساخت و پخش این سریال آگاهیدهی دربارهی بیماری ایدز بوده ولی این وجه تبلیغی آن چنان با ظرافت در تار و پود کلیت اثر تنیده شده که در عین حداکثر تاثیرگذاری هرگز و در هیچ لحظهای از سریال بیرون نمیزنه و اصلا شاید دیده هم نشه.
خلاصه داستان سریال: مین گی سو، پزشک جوان و حاذق اما ازخودراضی و تندخو، متوجه میشه که دوست دخترش به زودی در اثر سرطان پانکراس خواهد مرد. جی مین، دوست دختر مین گی سو که اون هم پزشک هست از مین گی سو میخواد که اگر مرگ به او مهلت نداد مین گی سو از طرف اون از دختر بچه هشت ساله ای که دو سال پیش در اثر اشتباه سهوی جی مین به ایدز مبتلا شده عذرخواهی کنه. کمی بعد جی مین میمیره و مین گی سو که به خاطر پرخاشگری از بیمارستان اخراج شده از طرف مادرش که صاحب یه شرکت تجاری بزرگه، به عنوان دستیار سوک هیون، کارمند ارشد جوان و جاهطلب شرکت به دهکدهی جزیره آبی فرستاده میشه. مین گی سو خیلی زود میفهمه اون دختر بچه مبتلا به ایدز با مادرش یونگ شین تو همین دهکده زندگی می کنه و در واقع دختر سوک هیون هست که هشت سال پیش بعد از یک ماجرای عاشقانه بدون این که از وجود بچه خبر داشته باشه برای ادامه تحصیل و کار راهی سئول میشه ولی یونگ شین با وجود مخالفتها و تهدیدهای مادر سوک هیون بچه رو به دنیا میاره و به مدت هشت سال به تنهایی از اون و پدربزرگ بیمارش عاشقانه و با تحمل سختیهای زیاد مراقبت میکنه. مین گی سو کمکم تحت تاثیر خانوادهی سه نفرهی یونگ شین به دید تازهای میرسه و از اون طرف سوک هیون که با وجود انکار یونگ شین کمکم مطمئن میشه پوم دختر اونه، به شدت دچار عذاب وجدان میشه و... |
بعد از یک دوره تحریم طولانی مدت به دلیل زبون درازی به نیروی انتظامی، فرزاد حسنی دوباره به تلویزیون برگشته و البته این بار به شبکه یک.
حسنی، شب یلدا یه ویژه برنامه داشت که مرضیه برومند و چند تا از عوامل سریال جدیدش مثل امیر حسین صدیق (در بخش اول) و همین طور علی رضا افتخاری (در بخش دوم) مهمونش بودن. برخلاف برنامههای مشابه این مدلی که معمولا کسل کننده و چرت از آب درمیان به لطف اجرای گرم و جوندار حسنی و مهمونای باحال و یکی دو تا فیلم و کلیپ خوب و دیدنی، اون شب یکی از بهترین ویژه برنامه های شب یلدا تو این سالها روی آنتن شبکه یک اومد. از تیکهپرونی و شوخیهای حسنی با مهموناش بگیر تا حرفای بودارش با علیرضا افتخاری دربارهی ممنوعیت نمایش ساز در تلویزیون و بالاخره فیلم تفأل خسرو شکیبایی... نکتهی جالب برای ما این بود که چند دقیقه پیش از پخش این فیلم ما فال گرفته بودیم و دقیقا همون غزلی دراومده بود که خسرو خان خوند! فکر کن!... از بین اون همه غزل، عدل همون!! بعد از پخش این فیلم چند دقیقهای، حسنی گفت «آدم خودش باید قدر خودش رو بدونه و بعد از شکیبایی دیگه حرف نزنه».
قبلا هم چند بار گفته بودم که حسنی از نظر سواد و معلومات (که از شرایط مهم مجریگری هست) از همکارانش یه سر و گردن بالاتره. حالا با برطرف کردن نقاط ضعف (مثلا بیپروایی در بعضی شوخیها که گاهی از محدودهی ادب خارج میشد) داره فاصله خودش رو با رقیبانش زیاد میکنه. از همه جالبتر نیش و کنایههای گزندهی گاه به گاه حسنی هست که گاهی بد جوری کار دستش میده اما همین حرفها، حسنی و برنامههاش رو از دهها مجری و برنامهی بیمصرف و بیمزهای که صبح تا شب مشغول پاچهخاری هستن به شدت متمایز میکنه.
دست مریزاد فرزاد خان! برو داریمت
مرتبط:
اجرای طنزگونه یک شعر از فرزادحسنی درباره شب یلدا