این عکس مال خرداد پارسال باید باشه. نزدیکای انتخابات. اون طرف مهدی سلوکی رو نگاه. شناختین؟ ساسان دوستش تو سریال نرگس نیست؟ البته شبیه حمید گودرزی هم هست...
رضا عطاران قراره تو فیلم جدید داودنژاد به اسم "تیغزن" بازی کنه. خب با توجه به تجربهی موفق "هوو" طبیعیه که هر دو طرف بخوان همکاریشونو تکرار کنن.
عطاران یه نقش اول درست و حسابی تو فیلم یکی از معتبرترین کارگردانان سینمای ایران بازی میکنه و داودنژاد هم با بازی درخشان یه کمدین بااستعداد به فیلمش رنگ و حال میده.
بعد از "ملاقات با طوطی" ، داودنژاد تو یه مصاحبه با مجلهی فیلم چنان از اون فیلم عوضی و سبک و سیاقش دفاع کرده بود که من یه کلی از کارگردان مورد علاقهم ناامید شدم. بعد هم با دیدن "هشت پا" مطمئن شدم که داودنژاد برای همیشه از دست رفته اما "هوو" نوید بازگشت داودنژاد به مسیر اصلی خودش بود. داودنژاد نیاز، داودنژاد عاشقانه، داودنژاد بچههای بد... همون گرما، همون زندگی، همون ظرافتها، همون طنز ظریف و بینظیر ... هر چند مثل اغلب کارهاش باز آخرشو گند زده بود. مثل عاشقانه، مثل مصائب شیرین...
عطاران هم انصافا سنگ تموم گذاشته بود و به تنهایی فیلم رو چند پله بالاتر کشیده بود...
به "تیغ زن" امیدوارم!
همون موقع که آنونس سریال نرگس رو میداد فکر کردم کار خوبی باشه اما بعد که تو تیتراژ اولین قسمت دیدم که کارگردانش سیروس مقدمه، گفتم زهی خیال باطل! ولی بازم نشستم و نگاه کردم... انقدر خوب بود که شبهای بعد هم آدمو پای تلویزیون بنشونه. خلاصه جونم براتون بگه تا حالا یه قسمتش رو هم از دست ندادم!!
معلوم نیست چه بلایی سر مقدم اومده! آیا با کسی عوض شده؟ آیا رفته مکه توبه کرده؟ آیا خوابنما شده؟؟... کسی نمیدونه... ولی هر چی هست این سریال آخریش با هیچ کدوم از قبلیها قابل مقایسه نیست!
از اون اداهای کلیشهای، شخصیتهای سیاه و سفید یک بعدی، بازیهای اغراقآمیز مسخره،اتفاقات و روابط غیرقابل باور و ... اینجا نمیبینی. البته قاعدتا این امتیازهای مهم بیش از هر چیزی به نویسندهی فیلمنامه یعنی مسعود بهبانینیا برمیگرده ولی به هر حال سهم مقدم رو هم نمیشه نادیده گرفت. تقریبا همهی بازیگرها با خوشسلیقگی و منطبق بر نقش و شخصیت انتخاب شدهن و انصافا هم بازیهای خوبی به نمایش گذاشتهن؛ علیالخصوص مهرانه مهینترابی و عاطفه نوری که قبلا تو "دوران سرکشی" هم ترکونده بود. همین طور حسن پورشیرازی. (گرچه جذابیت بازی اون تا حد زیادی به جذابیت نقش برمیگرده)
موضوع داستان و روابط شخصیتها و اتفاقاتی که میافته، ملموس و مسائل روز جامعهست و بنابراین بسیار جذاب. حتما لحظاتی بوده که شما رو هم یاد یکی از خاطرات یا تجربیات زندگی واقعی خودتون انداخته!
حجم نصایح و پیامهای اخلاقی و بخصوص شکل تبلیغ این پیامها نسبت به روال معمول سریالهای تلویزیون ما قابل تحمله. (مثلا مقایسه کنید با "در قلب من" که همین روزا داره تکرارش پخش میشه و جدا مشمئزکنندهست) و گرچه دیالوگهای قالبی و کلیشهای کم نیست اما دیالوگهای خوب هم پیدا میشه. نمونهش اونجایی که حسن پورشیرازی به دخترش که میگه مجید (شوهرش) منتظرشه میگه "ول کن بابا! مجید هم آدمه؟"
خداوکیلی آخر دیالوگ بود!
با این که دیدن آخرین بازی پوپک گلدره و از اون بدتر جایگزین شدنش با یه بازیگر دیگه در اواسط کار، خوبیهای سریال رو یه جورایی از دماغ آدم میاره و بعضی عکسالعملهای شخصیتها (مثل تغییر عقیدهی ناگهانی احسان و از اون بدتر به هم زدن مهمونی) و بعضی نقایص دیگه بدجوری روی اعصابه ، بعد از مدتهای مدید تماشای یه سریال عامه پسند استاندارد خوشحال کنندهست.