IROON TV

برنامه های تلویزیون‌های ایرانی و فارسی‌زبان

IROON TV

برنامه های تلویزیون‌های ایرانی و فارسی‌زبان

هوی!


«من از طرف جامعه فوتبال نسبت به برنامه «کمربندها را ببندیم»، اعتراض می‌کنم... بازیگران این سریال در حدی نیستند که نقش فوتبالیست‌ها را بازی کنند... ».                                                          
این حرفها، حرفهای یکی از بازیکنان فوتبال در برنامه 90 است ...                  
آهای... حرفی نزنید... هیچ چیز نگویید ... اصلا در جایگاهی نیستید که حرفی بزنید... اصلا مگر ما جزو جامعه‌ایم؟ همه می‌دانند که ما تافته‌ای جدابافته‌ایم... اصلا کجای دنیا این‌گونه است؟ به همین آسانی هم نیست... مگر ما کم برای فرهنگ این مملکت زحمت کشیده‌ایم؟ چقدر خواستند ما را به حاشیه ببرند، مگر ما زیر بار رفتیم؟ اصلا کجای دنیا فوتبالیست‌هایش مثل ما هستند؟ همه کار کرده‌ایم! توی زمین دعوا نکرده‌ایم! بیرون زمین بد و بیراه نگفته‌ایم! توی مصاحبه‌هایمان، هوای هم را داشته‌ایم! ‌به پیشکسوتها احترام گذاشته‌ایم توی هیچ مهمانی ناجوری هم شرکت نکرده‌ایم! تمامش از مطبوعات است. صداوسیما هم که حالا از همه بدتر شده، اصلا نمی‌دانم این سی‌دی‌های قلابی را چه کسی وارد بازار کرده! کجای دنیا مثل ما الگوهایی پیدا می‌کنید؟! اگر ما نبودیم، حتما جوانان، احترام به بزرگتر از یادشان می‌رفت! حتما پارتی رفتن برای جوانها لازم و ضروری می‌شد! اگر ما نبودیم حتما همه مدل ریش و موی غربی‌ها را تقلید می‌کردند. اصلا من می‌گویم ریش باید ریشه داشته باشد...            
(مشروح مطلب)                                                           

***
یه نکته درباره پشت صحنه سریال "باجناق ها" می خواستم بگم که یادم رفته بود: بعد از پشت صحنه سریال "خواب و بیدار" این بهترین پشت صحنه ای بود که من از تلویزیون خودمون دیدم. یعنی براش وقت گذاشته بودن. مثل بقیه نیومده بودن چار تا پشت صحنه از قسمت های آخر رو با مصاحبه‌های کسل کننده و بی مورد از تک‌تک عوامل پشت صحنه سمبل کنن. (این مدل پشت صحنه رو مهدی مظلومی با "بدون شرح" مد کرد و بعد از اون هم پاورچین و نقطه چین و کوچه اقاقیا به همون راه رفتن)

اینجا اومده بودن سوتی های سرصحنه رو به ترتیب از قسمت های اول تا آخر مرتب کرده بودن بدون ور زیادی.

این وسط دو تا نکته برای من خیلی جالب بود: یکی سوتی های نسبتا زیاد سیروس گرجستانی و دیگری زنگ خوردن موبایل رامین ناصر نصیر که چندین بار برداشت های مختلف رو خراب کرد! من اگه جای همکاراش بودم حسابی شاکی می شدم!  

نظرات 23 + ارسال نظر
محمد شنبه 5 دی‌ماه سال 1383 ساعت 02:10 ب.ظ http://mohamad.blogsky.com

این تلویزیون ایران بدرد لای جرز دیوار چین می خوره و بس .

تاجر عشق شنبه 5 دی‌ماه سال 1383 ساعت 09:26 ب.ظ http://www.titanic867.blogsky.com

سلام من تازه با وبلاگتون آشنا شدم اما بسیار لذت بردم هم زیبا بود و هم مفید امیدوارم موفق باشید یه سری هم به من بزنید یاس

یاس خانم یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1383 ساعت 12:45 ق.ظ http://yasesefid.blogsky.com

خوشبختم
پایدار باشی دوست من

الهه یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1383 ساعت 12:02 ب.ظ

ظرفیت طنز پذیری و نقد پذیری در جامعه ما خیلی کمه.همه ما
حتی اونایی که الان دارن از کمربندها دفاع می کنن یادشون رفته که سر برنامه نقطه چین چه وصله ها به مدیری نبستن چه راجع به تحصن و چه راجع به سینمای ایران این که بگیم نه اون فرق داشت خیلی غلطه و اوضاع تاسف بارمون رو غم انگیز تر می کنه هر کسی باید اجازه حرف زدن داشته باشه نباید همدیگرو خفه کنیم باید بذاریم نقدمون کنن.
بهتره که این فوتبالیستهای عزیز هم کمی با جنبه تر باشن
فکر می کنم هر کدوم از اون بازیگرا چه از لحاظ سواد و خیلی چیزهای دیگه از فوتبالیستها خیلی بهترن
متعجبم از این جمله که می فرمایند ایشان لیاقت ندارن نقش فوتبالیستها رو بازی کنن واقعا که عجبا!!!!!!!!

الهه جان خیلی خوب گفتی. یعنی دقیقا همین طور که می‌گی تمام این بازیگرا از نظر سواد و اینا از امثال این فوتبالیست جیگرشو بخورم، سرن و این فرمایش ایشون خیلی خنده داره!!

اون قسمت نقطه چین هم اگه اعتقاد قلبی خود سازندگان بود هیچ ایرادی بهش وارد نبود ولی مساله اینه که یه سری از این چیزا از طرف تلویزیون و به صورت یک طرفه دیکته میشه. (یا سازنده‌ها محض پاچه‌خواری! مطرح می‌کنن) اما اعتراض به اون قسمت سینمایی بی‌مورد بود. (گرچه من خودم شخصا موافق دیدگاه اون قسمت نبودم ولی باید ظرفیت شنیدن نظرات مخالف رو هم داشت)

میلاد یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1383 ساعت 12:40 ب.ظ http://shahr.blogsky.com

اه اه!
حالم از این کمربندها را ببندیم بد میشه.گوسفندا جمعشم نمیکنن این گند بازاری که راه انداختنو
چاکر شما هم هستیم!

نگار یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1383 ساعت 02:36 ب.ظ

وای خدا نکنه تموم بشه! من که حسابی معتاد شدم بهشون! یه شب نبینم خوابم نمی بره! قسمت فوتبالشم خیلی خدا بود

میلاد یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1383 ساعت 06:48 ب.ظ http://shahr.blogsky.com

داغ بودم این مطالب را نثار این سریال کردم!
نظر بقیه هم برام محترمه در مورد اینکه سریال خوبیه.کرتیم!

سارا یکشنبه 6 دی‌ماه سال 1383 ساعت 09:05 ب.ظ

مثل اینکه تو دست از این کمربند ها ور نمیداری.امیدوارم هر چه زودتر تموم بشه و مهران مدیری عزیزم که دلم براش یه ذره شده با برنامه های بسار زیباش به خونه هامون بیاد.در ضمن پشت صحنه پاورچین و نقطه چین به هیچ وجه کسل کننده نبود.

آرمان دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1383 ساعت 02:48 ب.ظ

سلام
ضمن اینکه همهء حرفای الهه خانم بنظرم درسته، اینو هم البته اگر انکار نکنی!، اضافه میکنم که اولین قدم در اینگونه انتقادات رو مدیری در نقطه چین برداشت.یک قسمت مشابه این هم در اوائل نقطه چین وجود داشت، که بااینکه اینقدر مستقیم به شخص خاصی اشاره نداشت و بیشتر مربوط به تماشاچیان فهیم! فوتبال بود، بهش اعتراض کردند. ـ دوم اینکه،انتقاد انتقاده. چطوریه که اگه یه برنامه ای به آنچه که باب میل شما نیست،پرداخت (حتی در مورد سیاست) برنامهء بدیه،ولی برعکسش نه؟! ـ یه نکته ای رو هم شما در مورد پشت صحنه ها بهش دقت نکردی. توی دو برنامهء اخیر مدیری،پشت صحنه های جالب هر برنامه،آخر همون قسمت نشون داده میشد.(که خیلی هم کار نو و جذابی بود).پس برای قسمت آخر،تعداد دیگری از اونها میموند،به اضافهء صحبتهای عوامل.پس باجناقها هم کار خیلی مهمی نکرده.

۱- انتقاد تو این جور سریال ها در درجه اول باید خنده دار باشه و انتقادی بودنش در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیره.
۲- درباره اینکه چرا اون انتقاد سیاسی کار با‌ارزشی نبود بالا توضیح دادم.
۳- نشون دادن پشت صحنه هر قسمت تو تیتراژ سالهاست که همه جای دنیا رواج داره و کار تازه‌یی نیست.
۴- از سریالی مثل پاورچین پشت صحنه خیلی باحال تری می‌شد درست کرد. قبول کن که معمولا اینجا برای برنامه پشت صحنه اهمیت زیادی قائل نمی‌شن... اما پشت صحنه باجناق‌ها معلوم بود که سمبل‌کاری نبوده. خیلی خارق‌العاده نبود اما به هرحال جدی گفته شده بود...

آرمان دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:02 ب.ظ

سلام
ضمن اینکه همهء صحبتهای الهه خانم رو قبول دارم،اضافه میکنم که (البته اگر انکار نکنی!) اولین قدم برای این نوع انتقادات، در نقطه چین برداشته شد. اوائل برنامهء نقطه چین، در یکی از قسمتها با اینکه به شخص خاصی اشاره نشده بود و دربارهء تماشاچیان فهیم! فوتبال هم بود،بهش اعتراض شد.
دیگه اینکه انتقاد انتقاده...

آرمان سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1383 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام
اینکه انتقاد توی این سریالها باید خنده دار باشه،به قول خود شما بستگی به این داره که بخوای بخندی یا نه !
در مورد اون نقد سیاسی،میشه بگی از کجا اینقدر مطمئنی که فکر و نظرت درسته؟!
نشون دادن اون پشت صحنه ها لااقل در کشور ما کار نویی بود،همونطور که این نوع پشت صحنه به نظر شما کار تازه ای بود.ـ عوامل سازندهء باجناقها دیدند حالا که برنامه شون اصلا خنده دار نبود،کاری کنند که لااقل پشت صحنه اش جبران کنه.

۱- آرمان جان مثل این که شما یادت نیست قضیه تحصن چی بود و برای چی و بر ضد چی بود!
۲- اینا برنامه طنز هستن میزگرد انتقادی که نیستن، در درجه اول باید خنده‌دار باشن و اگه حرفی یا انتقادی هم هست در درجه دوم اهمیت قرار می‌گیره.
۳- آقا شما چرا این قدر اصرار داری همه رقبای مدیری رو بکوبی؟ من که اصلا از سریال باجناق‌ها خوشم نمی‌اومد ولی وقتی پشت صحنه شو دیدم انصافا براش زحمت کشیده بودن ــ بدون زرزر اضافی و حرفای تکراری و به هم نون قرض دادن و منت گذاشتن سر بیننده و... این ادا و اطوارایی که مرسوم تلویزیون ماست.
ضمنا نگفتم کار نویی بود گفتم براش وقت گذاشته بودن، سمبل نکرده بودن.

امیر بایرنی سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1383 ساعت 03:44 ب.ظ http://hood.blogsky.com

سلام

خوبی
منم تا اندازه ای بانظرت موافقم
البته باید یه مسئله رو هم در نظر داشته باشی اونم اینکه مثلآ ما طالب های آزادی و دموکراسی باید تحمل هر جور شوخی٫طنز٫یا بدو بیرا رو داشته باشیم
البته اونچیزی که واضحه اینکه این مسئله یکطرفه اس
یعنی یه جور هایی باید عدالت رعایت بشه
یعنی همه٫منظورم از همه از اون مقام بالای کشوری گرفته تا اون پائین تحمل شنیدن انتفاد یا به عبارتی دیگه به تمسخر گرفته شدن رو داشته باشیم

شاد باشی
بای

الهه سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1383 ساعت 05:34 ب.ظ

سلام دوباره.
من نمی دونم که ملت ایران از کجا مطمئن هست که حرفهایی که در قسمت تحصن زده شد حرف خود مدیری نبوده این یک.
من نمی دونم اون نماینده هایی که بعد از چهار سال تو سر هم زدن توی اون مجلس و سکوت کردن در مقابل خیلی چیزایی که ملت راضی نبودن چطور شد یه دفه تصمیم به تحصن گرفتن.آهان یادم اومد چرا؟چون رد صلاحیت شده بودن.چه جالب .چه خدمت بزرگی کردن به ملت.
حالا من کاری ندارم .مخلص خاتمی هم هستم ولی اطرافیانشو صدتا یکی قبول ندارم .خلاصه اینو بگم که اصلا متحصنین آدمایی مقدسی نبودن که بخواین اینقدر به خاطر دو تا شوخی جوش بیارین.و همون طور که قبلا گفتم
اینکه بگیم اون مسئله تحصن با بقیه مسائل فرق داشت و
مدیری حق شوخی با اونو نداشت فقط اوضاع تاسف بارمون رو غم انگیز تر می کنیم.می دونین انتقاد چیزی نیست که ما بخوایم براش تعریف ارائه بدیم و در شرایط مختلف تعریفمون رو عوض کنیم.انتقاد یک تعریف ثابت است و همه برنامه های انتقادی اعم از تحصن.خداحافظ سینما.و شصت کمربندها رو در بر میگیره

اصلا مهم نیست حرف خودش بوده یا نه، مساله تریبونیه که دستشه. ببین اگه یه نفر بیاد تو تلویزیون ما (گیرم از ته دل) به آمریکا فحش بده که اون دیگه انتقاد نیست. چون از این کار نفع می‌بره. ولی اگه توی مراسم اسکار این کارو بکنه هست. درسته؟
اینه که باعث جوش آورن میشه نه مقدس دونستن نماینده‌ها. اگه کسی می‌اومد توی یه روزنامه اصلاح‌طلب یا بی‌طرف این حرفا رو می‌زد اون‌وقت انتقاد قابل تاملی می‌تونست باشه.

مساله دیگه اینه که انتقاد یا شوخی با «تحقیر» و «مسخره کردن» فرق می‌کنه...

الهه سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1383 ساعت 09:37 ب.ظ

ببخشید منظورت از رسانه ای که انتخاب کرده چیه؟
مگه چندتا حق انتخاب داشته.
هر کسی وسیله خودشو برای حرفاش داره.
حالا به مدیری میگم هر وقت خواست بره اسکارشو بگیره سر راه راجع به حقوق ملت و ضایع شدنش توسط سیاستمدارا
صحبت کنه.حتما بش میگم.اما دو تا اتفاق باید بیفته اول اینکه به مدیری اسکار بدن و دوم اینکه من حتما مدیری رو ببینم که دستورات جناب عالی رو به اون بگم.
آخه عزیز دلم چرا بهانه الکی میاری.
برای بار دوم میگم بهتره به جای اینکه خودت برای خودت بنابه مصالح شخصی خودت انتقاد رو تعریف کنی یه کم
منصفانه تر به این مسئله نگه کنی.

از شما بعید بود این طرز برداشت و استدلاال و البته این لحن...جدا تعجب کردم...

من گفتم مدیری بره اسکار بگیره؟! اون فقط یه مثال بود از تفاوت موقعیت‌ها...

ببینم فقط اون نماینده‌های اصلاح طلبن که حق مردمو ضایع می‌کنن؟ آیا اون دیگرانی که هم من هم شما می‌دونیم حق مردمو خیلی بیشتر ضایع نمی‌کنن؟! چرا اونا رو مسخره نمی‌کنن؟!!...

ضمنا منظور از «مصالح شخصی» چیه؟؟ من نه نماینده مجلسم نه برنامه‌ساز تلویزیونی!!

الهه چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:24 ب.ظ

نه من نمی خوام تو فکر کنی قصد توهین دارم یا هر چیز دیگه.
منم مثل تو مصالح شخصی ندارم.در ضمن مدیری اگه یه بار متحصنین رو به طنز کشید چند بار هم دیگران رو.اصلا روی سخن هنر به هیچ شخص خاصی نیست.
هر کسی که سوژه مناسبی باشه می تونه نقد بشه.
متحصنین هم یکیش.
سینما گران هم یکیش.فوتبالیستها هم یکیش.
فکر می کنم به اندازه کافی در این مورد بحث کردیم و فکر می کنم حتما منظور منو فهمیدی.
من راستش نمی تونم مثل خیلی های دیگه اون برنامه رو فاجعه تلقی کنم.این نظر منه.
در مورد نویسندگی قاسم خانی هم حق داری البته بعضی وقتا فقط بعضی وقتا خوب می نویسه(منظورم مهرابه)
معمولا برای مدیری بیشتر مایه میذاره

اتفاقا به نظر من ضعف نقطه‌چین هم بیشتر به متن‌های مهراب برمی‌گشت. مثلا اگه بخوای مقایسه کنی قسمتهایی که محمدرضا آریان می‌نوشت خیلی بهتر بود...

محمد حسین پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1383 ساعت 11:01 ق.ظ

سلام ...
به به !
چقدر زیاد آپدیت کردیا‌ !!!
من قسمت مهرابو ندیدم ! پس نظری هم ندارم !
موفق باشی ...

الهه پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1383 ساعت 07:29 ب.ظ

بله اینو قبول دارم که محمد رضا آریان بهتر می نوشت و اینو هم قبول دارم که مهراب قاسم خانی خیلی نوینده خوبی نیست اما از خیلی ها بهتره مثلا از محمد برزگر وبهمن معتمدیان خیلی بهتره .نمی گم مهراب خوب می نویسه
توی کمربندها که واقعا افتضاح زده بازم برای مدیری بعضی وقتا تاکید می کنم فقط بعضی وقتا خوب مینویسه.
باورت نمیشه اگه بگم که من و مهراب به خاطر اون متنهای ضعیفش از طریق ایمیل چقدر بحث کردیم.جالب بود که به اقا بر هم خورد ولی خوب آخرش یه جورایی من متعادل تر صحبت کردم و اونم دیگه رفت.

جدا؟ پس ظرفیت انتقادپذیریش زیاد بالا نیست!
اما درمورد اینکه می‌گی برای مدیری بیشتر مایه می‌ذاره فکر نکنم هیچ‌کس دیگری رو بر خودش ترجیح بده. اون به هرحال اول از همه موفقیت خودش براش مهمه نه کارگردان سریال.

آرمان جمعه 11 دی‌ماه سال 1383 ساعت 02:05 ب.ظ

تقریبا همهء حرفای گفتنی رو الهه خانم به زیبایی گفت. ولی نمیدونم شما چه اصراری داری که حرفای منو بتابونی و ربطش بدی به مدیری و بگی که میخوام رقباشو بکوبانم.

نه این طور نیست آرمان جان.
تو خودت فوری جبهه می‌گیری... همین الان نگاه کن به حرفایی که ردوبدل شده ببین کی مقایسه رو شروع کرد... البته بحث خوبی شد. ممنون.

محمد رضا شنبه 12 دی‌ماه سال 1383 ساعت 12:20 ق.ظ http://bazigar2005.persianblog.com

سلام.خسته نباشی.!!! چه خبر !!!! بابا انقدر اعصابتو برای کمربندها خورد نکن!!! درست میشه!!! راستی میدونم ایمیل زدی!!! دستت درد نکنه!!! ولی به خدا چند روزه که هات میلم باز نمیشه!!! جوابتو به محضی که ایمیل را دیدم می فرستم!!!!! سال نو میلادی مبارک !!! قربانت

سال!!!! نوی!!!! میلادی!!! تو!!!!!! هم!!!!! مبارک!!!!!!!! ؛)

[ بدون نام ] شنبه 12 دی‌ماه سال 1383 ساعت 01:32 ق.ظ http://mahboos.blogspot.com

DOROOD axavi.
shak nakon.az maa goftan bood.

سیاورشن یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1383 ساعت 04:37 ب.ظ http://blue-eye.blogsky.com/

سلام. اولین باره اینجا رو می بینم . باید سر فرصت بخونم ونظر بدم................ به من هم سر بزن

مح بوس دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1383 ساعت 04:51 ب.ظ http://mahboos.blogspot.com

درود.خوشحال میشوم.فقط بابت چی؟ بابت یک نویسنده تف شده از رادیو؟
منتظر پیکت میمانم.
مح بوس.

کتکله شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 02:52 ب.ظ http://katakalle.com

سلام ! من یه وبلاگ طنز به نام کتکله دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد