IROON TV

برنامه های تلویزیون‌های ایرانی و فارسی‌زبان

IROON TV

برنامه های تلویزیون‌های ایرانی و فارسی‌زبان

نکته‌های جامانده از سال 84

·          روزهای اعتراض رو که می‌داد همه‌ش خداخدا می‌کردم نکنه "دیوید" (شخصیت اول داستان) آخرش مسلمون دو آتیشه بشه. خوشبختانه نویسنده و کارگردان عقلشون رسیده بود!

·          لهجه‌ی برره‌ای انگار "سعید پیردوست" رو طلسم کرده بود! مثل طنابی که که پیچیده بود دور دست و پاش و نمی‌ذاشت جنب بخوره. همین که برگشت به لهجه‌ی تهرونیش شد همون پیردوست سابق. اینم از تاثیر شگفت‌انگیز لهجه!

·          وقتی تو روزنامه خوندم فیلم مستند "رژه‌ی پنگوئن‌ها" رو - که اونقدر آرزو داشتم ببینم - "اکبر منانی" دوبله کرده، حدس زدم چی از آب دراومده. واقعا هم که بهتر از این نمی‌شد رید به فیلم! در کمال "خود خلاق پنداری" دیالوگ گذاشته بودن برای پنگوئن‌های زبون‌بسته! اونم چه حرفایی! چه صداهایی!

·          قسمت آخر "او یک فرشته بود" به نظرم سقوط آزاد بود. چه از نظر محتوایی، چه از نظر هنری. همیشه آخرش باید گند بزنن. می‌میرن یه ماه زودتر کارو شروع کنن که به سمبل‌کاری نیفتن. "روزهای اعتراض" هم همین بلا به سرش اومد.

·          مهران مدیری شب‌های برره برخلاف نودتایی‌های قبلی که بازیش تحت‌الشعاع کارگردانی و بازیگرهای دیگه قرار می‌گرفت (بخصوص تو نقطه‌چین که بازی خیلی ضعیفی داشت) در مقام بازیگر هم درخشید.

·          کیوون اول قرار بود یه پسر "اوا" باشه ولی مثل این که نذاشتن و شخصیتش عوض شد. شاید به خاطر همین شفیعی‌جم، اون شفیعی‌جم همیشه نبود. در طول کار هم دو سه بار با عوامل دیگه‌ی سریال دعواش شد و تا پای قهر پیش رفت. اگه یادتون باشه تو "بدون شرح" هم یه دفعه وسط سریال ناپدید شد.

عزا عزاست امروز – ایشالا مبارکش باد

من نمی‌دونم کی گفته که بازیگرای معروف و موفق لزوما مجری‌های خوبی هم هستن!

دیشب مجید مظفری و خسرو شکیبایی مجری یکی از این برنامه‌های تحویل سال شده بودن؛ آقای یک چیز مزخرفی شد که نگو.

مجید مظفری که انگار داشت تکلمه می‌خوند! یه مهمونی هم داشت که به زبان اوستایی! حرف می‌زد.

شکیبایی هم که میزبان محمد اصفهانی (خواننده) بود جون آدمو بالا می‌آورد تا دو کلمه حرف بزنه. در کل خیلی محجوب‌تر از اونه که بتونه از عهده مجری‌گری بربیاد. مجری باید یک مقدار پررویی تو ذاتش باشه که تو ذات شکیبایی نیست!

آخرش اعصابم خورد شد تلویزیون رو خاموش کردم. بخصوص که برنامه‌ها هم هیچ حال و هوای عید نداشت. بعد از سال تحویل هم به کوری چشم همه‌ی مشرکین زدیم ماهواره! دیگه شب عیدی حوصله‌ی ناله و ضجه نداریم والله!

 

به امید روزی که ملت مرده‌پرست و ماتم‌پرور ایران، فرق "بزرگداشت" رو با "عزاداری" بفهمن...

به امید روزی که شادی و شاد کردن دیگران ـ که بزرگترین صوابه ـ  "گناه" حساب نشه...   

حیف شب‌های برره!

"شب‌های برره" به نظر من بهترین کار مدیری بود (خودشم همین نظر رو داره) اما باز هم کمتر از ده درصد ظرفیت این طرح و امکاناتی رو که داشت به کار گرفت. متن ها می‌تونست خیلی بهتر و پخته‌تر باشه اگه وقت و دقت بیشتری صرف می‌شد.

من خودم شخصا از این که سریال یا کلا اثر هنری به دستورالعمل اخلاقی تبدیل بشه متنفرم اما به نظر من وقتی هنرمندی این همه مخاطب داره مسولیت وحشتناک سنگینی پیدا می‌کنه و گذشته از این که باید خیلی مراقب حرف دهنش باشه،  حیفه از این فرصت برای بالا بردن فرهنگ جامعه استفاده نکنه.

گرچه در بعضی قسمت‌ها کوشش‌هایی برای مطرح کردن یه سری انتقادها و کنایه‌های اجتماعی و حتی سیاسی شد ولی اغلب خیلی سطحی، خام، مستقیم و غیرهنرمندانه بود. حتی قضیه پاچه‌خاری که توی پاورچین استفاده خوبی ازش شده بود اینجا کاملا از عمق و معنا خالی شده و تا سطح یک سری الفاظ تنزل پیدا کرده بود : پاچه‌خاری تو پاورچین یکی از ویژگی‌های شخصیتی همه‌ی برره‌ای‌ها بود. اونا تو روی مردم مجیزشونو می‌گفتن از پشت خنجر می‌زدن؛ به جای کار و تلاش با دودوزه‌بازی و چاپلوسی کارشونو پیش می‌بردن. این اشاره کنایی به "مرام ایرانی" نه تنها از اهالی برره (بجز یکی‌شون) دریغ شده بود بلکه توی همون یک نفر هم فقط نمود سطحی داشت؛ جان نثار رفتار و کردارش چاپلوسانه نبود؛ ‌تازه فایده‌ای هم براش نداشت!

شب‌های برره در مقایسه با امثال ارث بابام، سه و نیم، نقطه‌چین، بانکی‌ها و ... کار خیلی خوبی بود ولی اگه بخوایم به سطح طنز تلویزیونی ایران قناعت نکنیم و کمی بلندپروازتر باشیم باید بگیم: حیف! 

محرم - سریال - تیتراژ - او یک فرشته بود!

روزهای اعتراض"روزهای اعتراض" رو می بینین؟ بدک نیست! نقطه قوت اصلی فیلمنامه خوبشه که حتی کارگردانی مثل حسین سهیلی زاده با اون سابقه گند ("عشق گمشده" و "پیله های پرواز") هم تونسته ازش سریال جذابی دربیاره.

از نکات جالب این سریال ، شخصیت میرزاست که اشاره داره به انجمن حجتیه. خیلی ها می‌گن مصباح یزدی هم قبل از انقلاب از این حرفا می زده...

 

آهنگ تیتراژ آخرشم که آخرشه! کار آریا عظیمی نژاد که از "او یک فرشته بود" من عاشقش شده‌م...

موسیقی تیتراژ "او یک فرشته..." رو از لینک های پایین می تونین دانلود کنین. تیتراژ "روزهای اعتراض" هم به زودی!

 

دانلود تیتراژ اول او یک فرشته بود 

دانلود تیتراژ آخر او یک فرشته بود

 

با تشکرات ویژه از محمدحسین عزیز

دلپیچه

قبل کارهای فعلی مهران

که مدیریست نام دیگر ِ آن ،

 

هرکه طنزی نودشبی می ساخت

این نود شب به دیگری پرداخت (!)

 

منتها بعدِ پخش ِ پاورچین

شد « مدیری » به جام جم همچین

 

شهرتش تا ورای تهران رفت

شد جهانی ، ز مرز مهران رفت !

 

سیم و زر جمع کرد صد پشته

این « مدیریتش » مرا کشته !

 

رفت و مجموعه ی جدیدی ساخت

عده ای را به جان هم انداخت !

 

طبق معمول ِ بحثهای قدیم

به دو قسمت نبرد شد تقسیم...

 

عده ای بر مخالفت اصرار

عده ای پافشاری و تکرار

 

عده ای لب گزیده با دندان

عده ای شاد و راضی و خندان

 

عده ای شاکی از چنین تهدید

عده ای ویگولنزج عالی بید !

 

گله ی شاکیان : که این سریال

می کند در زبانمان اخلال

 

با چنین طنز ِ سست و بی مایه

زده فرهنگ بومی از پایه

 

برده تاریخمان به زیر سوال

کرده ما را به دست خود پامال

 

از تهاجم به لحن و لهجه پر است

ظلم بارز به ترک و کرد و لر است

 

کرده توهین ِ واقعا شومی

به هنرهای ملی و بومی

 

کرده توهین به قشر دهقانان

ظلم کرده به حرفه ی آنان

 

نیست اینها حقایق ِ دهقان

مثلا این شقایق دهقان !

 

نیست اینها نمادی از رشوه

کیست لیلون که می کند عشوه ؟!

 

گرچه گاهی لطیف و شیرین است

طنز ِ ( دیمی...! ) که گفته اند این است

 

بعدِ تقریر ِ ! نقدِ منتقدان

نوبتِ سوی دیگر ِ میدان :

 

این طرف یار و یاور برره

دوستداران ِ کشور برره !

 

صحبتِ حامیان : که این سریال

هست خیلی تمیز و توپ و باحال

 

شده مطرح در آن نخستین بار

حکم تبعید روزنامه نگار

 

می دهند از شعارها خبری

شعرهای بگوری ِ برری

 

با نگاهی ظریف ، مجموعه

شده نزدیکِ فیلم ممنوعه

 

هست کافی فقط همین ثمره :

نام ِ نابِ نظام دوبرره

 

در لباسی نظامی و جنگی

آدمی بی سواد و مافنگی

 

گرچه قدری به آبشان بستند

دیگران نیز واقعی هستند

 

دیده هر کس هزارتا لیلون

در خیابان و کوچه و میدون !

 

دخترانی که بعدِ دانشگاه

آآآه از ناز عشوه هاشان... آه !

 

جان نثاران به چشم خود دیدیم

بلکه خود پاچه خارتر بیدیم !

 

یک به یک سمبلند این خُلها

همگان دیده اند طغرلها

 

طنز محبوبِ مردم ِ برره

شاهکاری بزرگ و بی ضرره !

 

انتقادش اگرچه بیش و کم است

با همین حال نیز مغتنم است

 

هست مجموعه ای از این دو کلام :

انتقاد از خواص و نقد عوام .

 

این هم از گفته ی هواداران

نقل قولی نمودم از یاران

 

الغرض هر طرف از این پیکار!

همچنان روی حرف خود اصرار

 

آنچنان شد دمای بحث زیاد

سایت هفت سنگ داد حکم جهاد !

 

بنده هم طبع خود روان کردم!

نظرم را چنین بیان کردم :

 

هیچ گربه برای رَبَِّ کریم

نکند هیچ موش را تکریم !

 

جام جم نیز در پی چیزیست

که در این ماجرا مشخص نیست

 

پای این طنز گرچه می خندیم

نیش خود را به وقت می بندیم...

 

***

منتقد گفت بعدِ دلپیچه

ای که گفتید « نقد » یعنی چه ؟!

 

دودره شده از اینجا

 

داستان احمدی نژاد و برره همچنان ادامه دارد!

سطور زیر قسمت‌هایی از فرمایش‌های همسر رییس دفتر آقای احمدی‌نژاده در اعتراض چندباره به صدا و سیما. اگه دقت کرده باشین چند روزیه که احتمالا تحت تاثیر همین سر و صداها روی ماه آقای دکتر رو بیشتر تو تلویزیون زیارت می‌کنیم.

اصلش از اول هم ایشون روی زیاد می‌دیدیم طوری که صدای بعضی‌ها از جمله ابطحی (رییس دفتر خاتمی) و قوه قضیه بلند شده بود که این همه تبعیض چرا. دوستان هم دست پیش رو گرفتن که پس نمونن و الحق هم که شاهکار کاشتن.

و اما:

فردا ـ فاطمه رجبی همسر رئیس دفتر احمدی نژاد در واکنشی خشم آلود و سراسر اهانت بار، سایت خبری «فردا» را به ارتباط با سازمان "سیا" و "موساد" متهم کرد و بار دیگر به عزت الله ضرغامی مدیرعامل سازمان صدا و سیما به سبب آنچه "تضعیف دولت" نامید، هشدار داد:
 
 

البته هر خواننده یا شنونده ای می تواند با گذری کوتاه به دوران انتخابات، تهاجم عصبی و ضد مردمی "قدرت طلبان" را علیه ملت مرور کند، تا به آسانی و درستی به خاطر آورد که این ملت خداجوی چگونه از کودتای ضد انسانی این گروه جان به دربرد.

آیا از این گروه شکست خورده، این شیفتگان قدرت و تشنگان پست و مقام و مال و جاه، انتظاری جز این است که با محبوبترین و بی نظیرترین رئیس جمهور دکتر احمدی نژاد از در آشتی درآیند؟

آیا واقعا "احمدی نژاد" به چه جرمی از سوی این مافیای قدرت و ثروت هم چنان مورد حمله است؟ آیا ملت برگزیده او با کدام گناه از سوی این گروه ضد ملی مورد تهدید و توهین و ارعاب  واقع می‌شود؟

آیا میلیونها نفر از این مردم فهیم و شریف و نجیب عملکرد تلویزیون و رادیو را ارزیابی نمی کنند؟ آیا فرهنگ و منش طیف برره ای های مادی گرا که شکست خوردگان و کینه توزان این ملتند، برای این جریان مطرود و دست اندرکاران صداوسیما "محبوب" است و "مقبول" ، ملت هم باید به پای آن به مسلخ برود؟!
 
آیا این گروه "متهاجم" می توانند با تخریب گری پیوسته در "عقل" و "منطق" و "شعور" ملت خدشه ایجاد کنند و "شب" را "روز" جلوه دهند؟ آیا امتحان الهی 27 خرداد و سوم تیرماه و معجزه سوم تیرماه آنان را کفایت نمی کند؟ آیا برآنند که در کین توزی علیه ملت تا بدان جا پیش روند که "قهر" ملی در دیگر عرصه ها را شاهد باشند؟
 
آنچه نوشته شد گوشه ای از "نظارت ملی" بر"رسانه ملی" بود. البته باید گفت و نوشت که "فرهنگ برره" نه به وسیله جناح ها و حزب ها و نه با طرح و تبلیغ "ضرغامی ها" در بین این ملت فهیم جایی نخواهد کرد و البته باید تاکید کرد که تبدیل "رسانه ملی" به "وسیله تبلیغ شخصی" آن هم شتاب زده و آشکار و ... را هم ملت می فهمد، و هم به آن نمره می دهد، همان نمره صفری که به قدرت طلبان در انتخابات نهم داد.
احمدی نژاد، شخصیتی بی نظیر با سعه صدری بی مانند توکل بالا و عقل و درک و منطقی بیش از پیش به میدان خدمتگزاری آمده است. این را ملت می داند و پاس می گذارد. صداوسیما "رسانه ملی" است و باید به "اراده تحسین برانگیز ملت" در شان ملت پاسخ مثبت دهد. صداوسیما ناچار است که گامهای عملی و نه شعاری و فریبکارانه احمدی نژاد خدمتگزار و صادق را در وظیفه اطلاع رسانی به تصویر بکشد. ملت "ناظر" است و "حق نظارت " خود را در کمال آگاهی و دانایی و شعور و به انجام می رساند و با هیچ هجمه و دروغ پردازی و کینه توزی از "حق نظارت" خود نمی گذارد. ملت "حق" دارد دست اندرکاران صداوسیما را مجبور به انجام وظیفه و پاسخگویی کند، و آنان را در برابر ضعف ها، جهت گیری ها و "خصوصی سازی یا شخصی سازی" این تنها رسانه ملی هشدار دهد، و در صورت لزوم با آنها برخورد نماید.
 
این گروه که از نزدیک است از سر اسکله های غیر قانونی و "چاه های نفت" و"بازارهای کیش" و "دیگر" خزانه های ملی رانده شوند، گویی هرگز با "قلم" و "نویسنده"سروکار نداشته اند. بنابراین بهتر است از اجیر شدگان خود در عرصه "قلم زنی" پرسش کنند تا بدانند نویسنده "فاطمه رجبی" است. "فاطمه رجبی" یعنی کسی که بیشتر از دو دهه با ثبات فکری و مشی سیاسی و ادبیات ثابت گفته است و نوشته است.آیا همین قلم رئیس جمهور سابق را که ادعای پاسخگویی اش تنها به مسموم سازی فضا منجر شده بود، دعوت به مناظره نکرد، آیا از همین قلم دهها مقاله در تبیین دین ستیزی و فرهنگ سوزی 16 سال گذشته در مطبوعات منتشر نشد! ....
 

برای این که مومنان نرنجند!

خودمو آماده کرده بودم که یک مطلب غرا! درباره تلویزیون خصوصی مهدی کروبی بنویسم و ابراز خرسندی کنم که بالاخره این تابوی لعنتی شکسته شد و کف و سوت و اینا که:

اختصاصی روز - چند روز پیش از آغاز برخورد جدی با شبکه تلویزیونی صبا وابسته مهدی کروبی و حزب تازه تاسیس اعتماد ملی، عزت‌الله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما در تماسی با مهدی کروبی اظهار داشته است: "در بیت رهبری از این تلویزیون شما نگران هستند. شما با این کار مومنان را می رنجانید" . به گزارش خبرنگار روز، کروبی در پاسخ گفته که "من تلویزیون را برای آنهایی که ماهواره دارند درست می‌کنم نه آن مومنین که می گویید." (نقل به مضمون)

پیش از این شنیده شده بود که محسنی اژه‌ای وزیر اطلاعات در دیداری به مهدی کروبی هشدار داده که تنها تندروهایی مثل جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین و تحکیم وحدت و اپوزیسیون از راه‌اندازی تلویزیون وی استقبال کرده‌اند. این سخن نیز نشان از نوعی هشدار ضمنی در زمینه موضع نظام راجع به شبکه در حال تاسیس داشت.

با این حال فعالیت‌های آغازین راه‌اندازی تلویزیون صبا ادامه پیدا کرد تا اینکه دیروز دست اندرکاران "صبا" رسما توقف فعالیت‌های این شبکه را برای مدت زمان نامعلومی اعلام کردند.

این اتفاق، در شرایطی می افتد که یک ماه پیش از این ماجراها بهروز افخمی در جلسه‌ای با روزنامه‌نگاران گفته بود که تنها عاملی که می‌تواند موجب توقف فعالیت‌های شبکه تلویزیونی صبا شود، دستور مقام رهبری است.

بهروز افخمی مدیر شبکه در نامه‌ای اعتراضی به دبیر شورای عالی امنیت ملی اعلام کرده که به دستور کروبی فعالیت‌های این شبکه تعطیل شده است.

در نامه افخمی با اشاره به خبری که اول بار روز یکشنبه چهارم دی در "روز" منعکس شده بود، خطاب به علی لاریجانی آمده است:"روز چهارشنبه، سی ام آذر ماه باخبر شدیم که شورای عالی امنیت ملی به روزنامه‌‏ها ابلاغ کرده چاپ خبر و درج آگهی درباره شبکه تلویزیونی صبا، قدغن است و فعالیت‌‏های این شبکه در ایران غیرقانونی محسوب می‌‏شود.

عصر همان روز طی یک ابلاغ حضوری از طرف وزارت اطلاعات و یک تماس تلفنی از وزارت ارشاد، ممنوعیت فعالیت تلویزیون صبا در ایران به من اطلاع داده شد و مأمورین امنیت پرواز در هواپیما ازپیاده شدن کارمند حامل نوار اولین برنامه تلویزیونی در فرودگاه دبی جلوگیری کردند.
به این ترتیب بر ما معلوم شدکه فعالیت شبکه صبا با مشکل جدی روبرو شده است. صبا یک تلویزیون خبری بود که بنا داشت مثل یک روزنامه تلویزیونی عمل کند و خبر، گزارش‌‏های خبری، گفت‌‏وگو، برنامه‌‏های مستند درباره ایران، افغانستان، تاجیکستان و سایر مناطق دنیا برای مخاطبینی که زبان فارسی می فهمند، تولید و پخش کند.

واضح است که ما به ارتباط مستمر و امن با ایران به عنوان بزرگترین کشور فارسی زبان نیاز داشتیم. اما با موضع گیری شما که پیش از همه نهادها و سازمان های دیگر صورت گرفت، دریافتیم که نمی توانیم امکان فعالیت و امنیت شغلی کارمندان و خبرنگاران خود را مانند بنگاه های دیگر خبری در ایران تضمین کنیم و بدون دفتر و خبرنگار هم نمی‌‏توانیم یک فعالیت معتبر و قابل اعتماد داشته باشیم.

‌‏آقای کروبی با توجه به مشکلاتی که ممکن است برای کارکنان و خبرنگاران تلویزیون صبا پیش بیاید، به من اجازه داد، تعطیل موقت فعالیت‌‏های شبکه صبا را رسما اعلام ‌‏کنم. من از همه مردمی که منتظر شروع فعالیت این تلویزیون بودند، عذرخواهی می‌‏کنم و در عین حال تعطیل موقت صبا را به شما تبریک می‌‏گویم. البته ما از شما به مراجع رسمی قضایی شکایت خواهیم کرد. اما پرسشی که باید جواب دهید، چنان روشن است که نیاز چندانی به حقوقدان و قاضی ندارد. گمان می‌‏کنم بشود این پرسش را از خودتان بپرسم و سکوت و عجز شما را از پاسخگویی تماشا کنم.

آقای لاریجانی! آیا تفسیر شما از قانون انحصاری بودن صدا و سیما رادیو تلویزیون‌‏های فارسی زبان متعلق به ایرانیان خارج از ایران را هم شامل می شود؟ ‌‏آیا بی بی سی که برنامه های فارسی دارد و به زودی یک تلویزیون دایمی فارسی را هم به راه می اندازد، می‌‏تواند در ایران فعالیت تولید برنامه و نمایندگان رسمی داشته باشد اما ایرانیانی که می خواهند همین کار را بکنند، باید تحت تعقیب قرار بگیرند؟ آیا فهم شما از قانون چنان است که فعالیت خبری را در خاک ایران برای اتباع یا نمایندگان انگلیس و کارکنان ایرانی آنها مجاز می داند اما همان فعالیت ها را برای ایرانیانی که برای ایران کار می کنند، مستوجب تعقیب می شمارد؟

منتظر پاسخ این پرسش‌‏های ساده می مانم و موفقیت شما را در انتخابات ریاست‌‏جمهوری آینده آرزو می‌‏کنم."

دم افخمی گرم! نامه‌ش یه خورده دلمو خنک کرد!

 

تلویزیون مفاتیح‌الجنان تصویری نیست!

«بابا، کسى منکر ادعیه نیست، کسى منکر تاثیر روحى- عرفانى این ادعیه برمخاطب نیست. ولى یادمان باشد که تلویزیون نباید تبدیل به یک مفاتیح الجنان تصویرى بشود. من نقدم این است که این برنامه که ظاهرش یک مشت آدم سه تیغه و کراواتى و تصاویر غرب و این حرف ها است، کاملاً دینى بوده است. برنامه اى که بتواند خودباورى در جوان ایجاد بکند، امید را در آنها زنده بکند، تاثیرش کمتر از فلان دعا نیست. این را باید مدیران و مسئولان فرهنگى متوجه بشوند. یکى از دلایل بزرگ دین گریزى جوان ها، همین رفتار رسانه ملى است. من نمى دانم چرا باید دعاى کمیل از تلویزیون پخش شود؟ کجاى دعاى کمیل تصویرى است که باید از تلویزیون پخش شود. انواع و اقسام ادعیه را داریم از تلویزیون پخش مى کنیم. کجاش تصویرى است که باید پخش شود؟ چرا ما سعى نمى کنیم سمت ساخت برنامه هایى برویم که هم جذابیت داشته باشد و هم آن کارکرد و تاثیر ادعیه را داشته باشد؟»

قسمتی از گفته‌های محمدعلی فارسی، کارگردان «مهاجران» که شرق امروز قسمت دومش رو منتشر کرده.

 

مهاجران

آدم وقتی می بینه هنوز مزاج ملت شهیدپرور، بالاتر از "برره" رو هم قبول می کنه و برنامه مستندی مثل "مهاجران" پرمخاطب می شه قوت قلب می گیره. منظورم سریالیه که شبکه یک بعد از سریال چارشنبه شب ها پخش و بعد از فیلم سینمایی جمعه تکرار می کنه و موضوعش ایرانی هایی هستن که به اروپا مهاجرت کردن و اونجا به موفقیت هایی رسیدن.

موضوع بسیار قابل توجه، پردداخت مسلط و محقانه، روایت صمیمی ، و نگاه حتی الامکان بی طرف این برنامه محصول جذابی به بارآورده که در عین ناباوری حتی سازندگانش، مخاطبان زیادی از اقشار مختلف و متنوع رو پای تلویزیون می نشونه و بعد از نمایش هم سوژه بحث مردم در محاورات روزمره می شه.

به جرات می تونم بگم بین جمعیت 17-30 سال ایران کسی پیدا نمی شه که دست کم برای مدتی ذهنش مشغول سودای خارج رفتن نبوده باشه. (حتی شما دوست عزیز!) اما حتی موضوع دغدغه ای تا این حد حساس و فراگیر هم بدون این پرداخت گرم و هنرمندانه نمی تونست موفق باشه. به یاد بیارین اون قسمتی که مهدی سجادی (نقاش درباری، شاگرد کمال الملک اگه اسمشو درست گفته باشم) رو به دوربین بدون ذره ای رودرواسی! خاطراتشو از برخورد رضاشاه تعریف می کرد و تنها دخالت مستقیم سازندگان در این روایت صمیمانه، صدای سوت گذاشتن روی فحش های خفن بود. چنین صمیمیتی در تلویزیون ما تقریبا بی سابقه بود. (نمی دونم این قضیه تا چه حد به مدیریت ضرغامی بر می گرده ولی شبیه این تحول رو در کلیت رویکرد صدا و سیما کم و بیش می شه احساس کرد.) هر چند آخر اون قسمت سعی کرده بودن با زورچپون کردن یک پیام اخلاقی در مذمت وابستگی به دربار شاهنشاهی دل مسوولین کم ظرفیت رو نرم کنن ولی همین قدر هم برای ما غنیمته!

محمد علی فارسی کارگردان برنامه می گه:

تلویزیون خیلى هوشمندانه کار کرد. بالاخره مدیران تلویزیون اینطور نیست که ندانند در مملکت چه اتفاقى دارد مى افتد. وقتى که در بین ۹۱ کشور توسعه یافته و توسعه نیافته، ما مقام اول را در فرار مغزها بین نخبگان و تحصیلکرده هامان داشته باشیم، از هر ۱۲۰ دانش آموز المپیادى ما ۹۰ نفرشان در آمریکا دارند تحصیل مى کنند. دیگر اینکه یک برنامه تشویق بکند یا نکند، نیست. تلویزیون آمده چه کار کرده، گفته ما آنقدر مسائل و مشکلات داخلى داریم که اینها مى روند. پس ما بیاییم الگوى درست هجرت را به مردم نشان بدهیم.

 

مشروح این گفت و گوی خیلی جالب بین کارگردان و مجری طرح "مهاجران" رو اینجا بخونین.

ناخشنودی رئیس جمهور از عدم پخش برنامه هایش از صدا و سیما

عدم پخش برخی برنامه های تبلیغاتی رئیس جمهوری از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران موجب ناخشنودی دکتر احمدی نژاد و رنجش خاطر مشاوران تبلیغاتی وی شده است.

یک منبع آگاه به خبرنگار «فردا» گفت به رغم گذشت بیش از شش ماه از انتخابات ریاست جمهوری، برخی مشاوران تبلیغاتی احمدی نژاد به رهبری آقای «ج-ش» (یعنی جواد شمقدری) همچنان رئیس جمهوری را در سفرها و برنامه هایش همراهی کرده و اقدام به تهیه فیلمهای تبلیغاتی از رئیس جمهور می کنند.

به گفته این منبع، تاکنون در چند مورد فیلمهای تولید شده توسط این گروه برای پخش از تلویزیون به صدا و سیما ارائه شده و برخی از آنها نیز پخش شده است.

گفته می شود با توجه به اینکه ساعت پخش این برنامه ها را نیز دفتر رئیس جمهور مشخص می کند، صدا و سیما در شرایط دشواری قرار گرفته و در برابر پخش برخی از این برنامه ها مقاومت کرده است.

این منبع مطلع در بیان دلایل صدا و سیما در عدم پخش این برنامه ها گفت: تهیه کنندگان این برنامه ها هنوز در حال و هوای تبلیغات دوران رقابتهای انتخاباتی هستند و برخی تولیدات آنها برای پخش از تلویزیون نامناسب است.

وی افزود: همچنین در برخی از این برنامه های تولید شده توسط مشاوران تبلیغاتی رئیس جمهور، نوعی تقدس بخشیدن به آقای احمدی نژاد و رفتارهای ایشان وجود دارد که به نظر می رسد برای پخش از تلویزیون مناسب نیست.

گفته می شود عدم پخش این برنامه ها از تلویزیون علاوه بر رنجش خاطر تولیدکنندگان آن، ناخشنودی رئیس جمهوری را نیز در پی داشته است به گونه ای که آقای احمدی نژاد چندی پیش در جلسه ای به گلایه از رسانه ها پرداخته و گفته است:متاسفانه خیلی از کارهای دولت سانسور می شود.

وی افزوده است:خیلی از صحبت های من از صدا و سیما هم پخش نمی شود. البته آقای ضرغامی خیلی تلاش دارد اما باید در بدنه[صدا و سیما] تحولاتی رخ دهد.